دانشکده تغذیه و علوم غذایی
علل چاقی شکمی و سکته مغزی
سکته مغزی یکی از مهمترین و شایعترین بیماریهای عصبی در دنیا است که سالیانه مرگ و میر و ناتوانیهای فراوانی را برای بسیاری از افراد جامعه به همراه دارد. سکته مغزی عامل 85 درصد از مرگ و میرها در کشورهای توسعهیافته بوده و به عنوان دومین علت مرگ در سراسر دنیا محسوب میشود؛ به طوری که سالیانه حدود 8/5 میلیون مرگ در سراسر دنیا ناشی از سکتههای مغزی هستند که این میزان بیشتر از مجموع مرگهای ناشی از ایدز، سل و مالاریا میباشد.
در ایران نیز سکته مغزی به عنوان یکی از مهمترین عوامل ناتوانکننده، شناخته شده و طبق آمارهای موجود در حدود 100 تا 150 نفر در هر صد هزار نفر در تمام سنین را درگیر میکند. عوارض و ناتوانیهای بالای ناشی از سکته مغزی، بار سنگینی را بر بیمار و سیستمهای مراقبت سلامتی تحمیل میکند.
طبق برآوردهای صورتگرفته، هزینه سالانه ناشی از سکته مغزی از سال 2012 تا سال 2030 از حدود 71 بیلیون دلار به 183 بیلیون دلار افزایش خواهد یافت.
شناسایی عوامل خطر سکته مغزی به ویژه در کشورهای در حال توسعه، عامل مهمی در تعیین اولویتها و دستورالعملهای پیشگیریکننده و کاهشدهنده بروز سکته مغزی میباشد. این عوامل خطر شامل: هیپرتنشن، استعمال دخانیات، رژیم غذایی، عدم تحرک فیزیکی، دیابت، مصرف الکل، فاکتورهای انتقالدهنده چربی، مشکلات قلبی، عوامل روانی- اجتماعی و چاقی شکمی میباشند.
چاقی شکمی یکی از مهمترین عوامل خطرساز بیماریهای قلبی- عروقی است که میتواند منجر به از کار افتادگی زودرس و افزایش احتمال مرگ و میر شود. چاقی شکمی علاوه بر افزایش احتمال بروز ریسک فاکتورهای بزرگ سکته مغزی مانند دیابت و فشار خون بالا میتواند منجر به تشدید ناتوانی و معلولیتهای ناشی از سکته مغزی در مبتلایان شود. به طور کلی چاقی شکمی در مقایسه با شاخص توده بدنی، عامل پیشبینیکننده قویتری در رابطه با بروز سکتههای مغزی و حملات ایسکمیک گذرا میباشد. از سوی دیگر، چاقی شکمی ریسکفاکتور قویتری در ارتباط با مرگ و میر ناشی از اختلالات قلبی- عروقی در افراد محسوب میشود.
آمارهای مختلف نشاندهنده بیشتر بودن شیوع چاقی شکمی در زنان نسبت به مردان میباشد. چاقی شکمی را عامل مستقلی برای بروز سکتههای مغزی در زنان دانستهاند. افزایش شیوع چاقی در زنان میتواند ناشی از ازدواج زودرس، تحرک فیزیکی کمتر و ترشح هورمونهای جنسی باشد.
ترشح هورمونهای جنسی در زنان بر سنتز پروتئینها اثر گذاشته و با کاهش فعالیت بدنی، عدم تعادل در ترشح هورمونهای رشد و جنسی و افزایش سلولهای چربی ناشی از ترشح کورتیزول میتواند منجر به افزایش بروز چاقی شود.
علاوه براین، الگوهای فرهنگی مختلف در برخی از کشورها میتواند در بالا بودن شیوع چاقی در زنان نقش داشته باشد؛ به عنوان مثال در برخی از کشورها به ویژه کشورهای آفریقایی، وجود چربی اضافی در زنان به عنوان بخشی از زیبایی آنها تلقی شده و توسط اغلب زنان ترجیح داده میشود.
نتایج مطالعات نشان داده است که خطر بروز سکته مغزی در افراد دارای اضافه وزن، 22 درصد و در افراد چاق حدود 64 درصد میباشد. در مطالعات دیگر نیز ارتباط منفی و معناداری بین چاقی و اضافه وزن با بازتوانی بیماران مبتلا به سکته مغزی گزارش شده است؛ به طوری که میزان بهبودی بیماران مبتلا به چاقی و دارای اضافه وزن مبتلا به سکته مغزی نسبت به بیماران دچار سکته مغزی با وزن نرمال، کمتر میباشد. علاوهبراین، هزینههای درمانی و طول مدت بستری در بیمارستان در این بیماران بیشتر میباشد.
نتایج مطالعات متعددی نشاندهنده ارتباط مستقیم و معنادار مصرف روغن با چاقی شکمی بوده است. بدینمعنا که با افزایش مصرف روغن، میزان چاقی شکمی افزایش مییابد. مصرف اسیدهای چرب ترانس با ایجاد مقاومت انسولینی موجب افزایش وزن و بروز چاقی شکمی میشود.
مصرف اسیدهای چرب با درصد اشباع پایین میتواند با کاهش خطرات متابولیکی همراه باشد. به نظر میرسد که شیوع بالای چاقی شکمی را میتوان تا حد زیادی به وضعیت تغذیهای افراد نیز نسبت داد. رژیم غذایی نقش مهمی در بروز بیماریهای مزمن دارد و روند صعودی شیوع چاقی شکمی در کشورهایی مانند ایران به افزایش عوامل خطر محیطی مانند رژیم غذایی نسبت داده شده است. از آنجایی که کیفیت پایین رژیم غذایی، رابطه مستقیمی با چاقی شکمی دارد و بهبود کیفیت تغذیه یکی از مهمترین راههای کنترل چاقی شکمی میباشد، تعدیل رژیم غذایی به ویژه در بیماران مبتلا به سکته مغزی ضروری به نظر میرسد.
از سوی دیگر محققان رابطه معکوسی را بین سطح سواد و چاقی شکمی گزارش کردهاند. میتوان نتیجه گرفت که به منظور کاهش بروز چاقی شکمی میبایست برنامههای ارتقای سلامتی به ویژه در جمعیت عمومی، بیشتر بر جمعیت بیسواد یا با سطح سواد پایین متمرکز باشد.
نتیجهگیری
چاقی شکمی شیوع بالایی در بیماران مبتلا به سکته مغزی دارد. با توجه به مطالعات مختلف صورتگرفته، چاقی شکمی از عوامل خطر اصلی ابتلا به دیگر اختلالات قلبی- عروقی محسوب میشود؛ از این رو، پیشگیری از چاقی و کاهش وزن هم به منظور پیشگیری از بروز سکته مغزی و هم سرعت بخشیدن به بازتوانی مبتلایان به سکته مغزی میبایست در برنامههای مربوط به کنترل و پیشگیری از بروز بیماریهای مزمن مورد توجه بیشتری قرار بگیرد. در زمینه اقدامات مؤثر در این راستا میتوان به مواردی مانند بهبود کیفیت تغذیه، ارتقای سطح سواد سلامت و افزایش فعالیت بدنی اشاره کرد./ف.نوروزی فرد
«آرش دشتابی» دکترای تخصصی علوم تغذیه دانشکده تغذیه و علوم غذایی
نظر دهید